يکشنبه 20 مرداد 1392-19:40

"سیدخندان" را فراموش نکن!

به طاهایی هم می توان فکر کرد/طاهایی واقعا" تنها به مازندران آمد و حتی یک منشی هم نیاورد،باندی عمل نکرد و اهل دعوا و تنش و حاشیه نبود و در فضای به نسبت ناسالم سیاسی استان،او سالم و صبورانه کار کرد و گله و شکوه ای نکرد/ با بازخوانی گزینه های محتمل کنونی،سیدعلی اکبر طاهایی هم چنان یک سروگردن بالاتر از بقیه است.


مازندنومه،سردبیر:این روزها به هر محفل و مجلسی که وارد می شوم-سیاسی یا غیر سیاسی و حتی فامیلی-به خاطر حرفه ام،همه از من نام و نشان استاندار آینده مازندران را سراغ می گیرند و تحلیل و اطلاعات تازه و دست اول طلب می کنند.

گمانه زنی ها و رای زنی های مربوط به استاندار آینده مازندران،به چند نام و نشان معطوف شده است که در فضای سیاسی کنونی استان می گردد و همه تحلیل ها پیرامون این نام ها بیان می شود.

من اما اکنون می خواهم از زاویه ای دیگر به این بحث بپردازم و نامی دیگر را در این زمینه مطرح کنم.این نام هرچند تازه و از کشفیات ما نیست،لیکن او از بسیاری جهات از نامزدهای کنونی پست استانداری مازندران که بر سر زبان ها افتاده اند،کارکشته تر،بی حاشیه تر،معتدل تر، اجرایی تر،محبوب تر و باتجربه تر است.او کسی نیست جز سیدعلی اکبرطاهایی،استاندار کنونی مازندران.

در دل داشتم این مطلب را پس از رفتن استاندار کنونی بنویسم،اما ترجیح دادم اکنون این حرف ها را بیان کنم؛هر چند با گاردی که از سوی برخی سیاسیون برای تعیین استاندار آینده گرفته شده،به تاثیر این یادداشت چندان دلخوش نیستم و تنها بر حسب وظیفه روزنامه نگاری آن را نوشته ام.

*چرا طاهایی؟

تعدادی از دوستان و کارشناسانی که در روزهای اخیر با نویسنده مکالمه تلفنی داشته اند یا حضوری آن ها را ملاقات کردم،با من هم عقیده بودند که در حال حاضر چرخ استانداری مازندران با ادامه حضور سیدعلی اکبرطاهایی بهتر می گردد.حال منتقدان استاندار کنونی اگر دلیلی غیر از این دارند،محاجه کنند و برهان بیاورند.اما دلایل ما:

طاهایی استانداری است با صبغه فرهنگی.او فرهنگی ترین استاندار کشور است. این گفته ما نیست و بسیاری،از جمله وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت احمدی نژاد-سیدمحمد حسینی-عین این جمله را در مراسم روز خبرنگار دوسال پیش،در ساری به زبان آورد و اقدامات موثر فرهنگی طاهایی را الگوی سایر استانداران کشور قلمداد کرد.

استاندار کنونی مازندران، برای نخستین بار،دو مرتبه به رسانه های مکتوب و مجازی استان کمک مالی قابل توجهی کرد و با دستور او در هر سفر خارجی،یک خبرنگار،هیئت اقتصادی استان را همراهی کرد(این خبرنگاران به وسیله خانه مطبوعات مازندران انتخاب شدند و اگر حاشیه دار بودند یا ناتوانی در آن ها مشهود بود، به شخص استاندار مربوط نمی شود)

مهندس طاهایی حامی نشر چند کتاب مهم در زمینه های تاریخ و فرهنگ مازندران بود.نیز شخصا"پی گیر پروژه دانشنامه مازندران شد و استاد حسن انوشه را به ساری کشاند.(سرانجام نداشتن این پروژه نیز متوجه استاندار نیست و اشکال از جایی دیگر است. استاد انوشه در مصاحبه هایش با ما،چند بار تاکید کرد که از طاهایی به خاطر حمایت هایش سپاسگزار است)

هم چنین او چندبار به منزل پیشکسوتان نام آشنای فرهنگ و هنر این دیار از جمله زنده یاد فخرالدین سورتیجی و نیز کیوس گوران رفت و با آن ها دیدار و از آنان تجلیل کرد.

خلاصه این که سیدعلی اکبرطاهایی در حوزه هنر و فرهنگ مازندران دیدگاه و نگاه خاصی داشت و برایش مهم بود که خبرنگارها و نویسندگان و شاعران و پژوهشگران بومی فراغ خاطر و آرامش داشته،در رفاه نسبی باشند.

استاندار کنونی مازندران تا جایی که برایش مقدور بود،از برنامه های هنری و فرهنگی هم چون تئاتر،فیلم،کتاب،جشن های بومی و مانند این ها استقبال و به آن ها کمک مالی کرد و این موضوعی نیست که فرهنگ دوستان و پژوهشگران و هنرمندان آگاه استان آن را کتمان کنند.

غیر از این ها،باید اذعان داشت طاهایی چهره ای اخلاق مدار،آرام و بدون حاشیه است و کاملا" در ظرف اعتدالی که دکتر روحانی تعریف کرده،می گنجد.

او با این ويژگی های مثبت در چند دولت،سمت های بالای مدیریتی داشت و به همان اندازه که از احمدی نژاد و مشایی تمجید کرده،در جلسات مختلف از دولت های گذشته به خصوص هاشمی رفسنجانی و حتی مهندس موسوی هم تعریف کرده است.

یادم هست روز ورودش به استان(23 آبان 1388) ساعتی پس از معارفه اش،به نمایشگاه رسانه های دیجیتال آمد و بین خبرنگارها حاضر شد و همان جا با نام بردن از شیخ مهدی کروبی و همسرش،خاطره ای از آن ها نقل کرد.

او 26 خردادماه امسال هم بیان داشت:« نه اینکه خاتمی و هاشمی و موسوی سفر استانی نمی‌رفتند،سفرهای آنها مدل سفر احمدی‌نژاد نبود، وگرنه سد شهید رجایی و دانشگاه علوم‌پزشکی مربوط به زمان مهندس موسوی است.»(نام بردن از کروبی و موسوی و نقل خاطره از آن ها برای افراد عادی هم جسارت لازم دارد!)

در همان جلسه او نرم از رییس دولت و همفکرانش نیز انتقاد کرد:«معتقدم احمدی‌نژاد را هم بعضی‌ها هل می‌دادند، بعضی مسائل نشان می‌داد با ساختار فکری‌اش جور درنمی‌آمد، همان بگم بگم‌ها.»

دو،سه ماه بعد از انتصابش- بهمن 1388- سیدعلی اکبر طاهایی به نمایشگاه کتاب ساری آمد و آن جا حرف هایی زد که جا دارد دوباره مرور شود:«مسئوليت تبريك ندارد و تسليت دارد،كنار و گوشه ساري محلات فقيرنشين بسياري است و از آن فقيرتر در آن سوي كوه ها در دودانگه و چهاردانگه و ... است و تبريك زماني زيبنده است كه از سوي مردم باشد... با اتوبوس نيامده ام و كسي را نيز از اتوبوس خدمت پياده نمي كنم...افراد نبايد براي مسئوليت با يكديگر دعوا كنند...من با گروه و باندي به استان نيامدم و براي تغيير مديران نيز نياز به شناخت داشتم... تنها آمدم و حتي يك منشي نيز با خودم نياوردم.»

بیش از سه سال از این اظهارات گذشته و حال می توان به راحتی قضاوت کرد که ادعاهای طاهایی مقرون به واقعیت بوده یا نه؟

او واقعا" تنها به مازندران آمد و حتی یک منشی هم نیاورد،باندی عمل نکرد و اهل دعوا و تنش و حاشیه نبود و در فضای به نسبت ناسالم سیاسی استان او سالم و  صبورانه کار کرد و گله و شکوه ای نکرد.

بسیاری از ضعف های کنونی، از سوی سهم خواهان و نمایندگان مجلس بر او تحمیل شد؛همان ها که تا دیدند طاهایی کمی در برابر اقتدارطلبی و فشار آن ها مقاومت کرده،طرح پرحاشیه و ضعیف تحقیق و تفحص از استانداری مازندران را علم کردند.

استاندار اما علی رغم همه فشارها و سهم خواهی ها که هنوز هم ادامه دارد(اینان حتی در روزهای ابتدایی دولت یازدهم و در آستانه معرفی کابینه هم با لابی و اعمال فشار،فرماندار جابه جا می کنند!)تلاش کرد از تنش و حاشیه ها دوری کند و وقتی کاسه صبرش لبریز شد تنها به پندی قناعت کرد:«وقتی من نماینده بودم اصلا به این فکر نبودم که چه کسی می‌خواهد دراستان، استاندار یا مدیر کل شود، سطح خودم را پایین نمی‌آوردم، با وزرا بودم تا بتوانم برای استان خدماتی را به ارمغان بیاورم. بی‌ادبی، بداخلاقی، بی‌عدالتی و عدم صداقت بدم می‌آید، اینها در ذهن من منکر است.»

به باور من به سیاست مداران اخلاق گرا که صبغه ای فرهنگی دارند،بیشتر و بهتر می توان اعتماد کرد تا آنانی که تنها چهره ای اقتصادی و عمرانی یا سیاسی از خود بروز داده اند.

استاندار مازندران در زمینه اقتصادی و عمرانی نیز کم نگذاشت و پیگیر طرح های بزرگی در استان شد،از جمله معضل زباله،اشتغال،راه،دریا و...لیکن بنابه دلایلی از جمله موانع قانونی یا تنگناهای اعتباری و نیز بی در و پیکر بودن دولت قبلی،در بعضی بخش ها نتوانست خوش بدرخشد.

اگر طاهایی در استان در حوزه اقتصادی و سازندگی کم رنگ بود،این مشکل بی تدبیری شخص او نیست و ما در تمام کشور با این معضلات مواجه شدیم؛دلیل آن هم بی برنامگی و خلق الساعه بودن تصمیمات رییس دولت قبلی و هم فکران او در پایتخت بود که مملکت را به مرز بحران رساند.

28 فروردین ماه امسال که با جمعی از مازندرانی ها به دیدار هاشمی رفسنجانی رفته بودم،آیت الله گفته بود:« واقعیت این است که وضعیت خیلی بد است و با کارهایی که این سال ها انجام شد،حتی عقاید بچه های ما هم مورد تردید قرار گرفت و نسل سومی ها مسئله دار شدند...الان ده ها کانال رادیویی و تلویزیونی داریم،کلی واعظ و عالم داریم اما نتوانستیم عقاید مردم را بهتر کنیم...نیاز نیست مثل کمیته امداد به مردم یارانه بدهیم...هر دولتی که سرکار بیاید 3-2 سالی باید صرف کند تا چاله های این دولت را پر کند.حقوقی از مردم ایران ضایع شده که به آسانی جبران نمی شود... ما زمان مبارزه می گفتیم اگر حکومت اسلامی بیاید،همه جا بهشت می شود و حتی آقای فلسفی می گفت اگر ده روز رادیو را به من بدهند همه را مسلمان می کنم،الان ده ها کانال رادیویی و تلویزیونی داریم،کلی واعظ و عالم داریم اما نتوانستیم عقاید مردم را بهتر کنیم...گروهی رفتند به شهرک صنعتی اشتهارد و به من اعلام کردند که آن جا 2700 کارخانه داشت و الان فقط ده درصد آن ها فعال است.»

این ها حرف حساب آیت الله هاشمی رفسنجانی است که از وضعیت نامناسب کشور می نالد و این اوضاع،ثمره و میوه اقدامات شخص طاهایی نیست و سیستم غلط دولت و بی برنامگی و نبود مدیریت کارا و موثر کار را به این جا کشاند و استانداران در بسیاری از موارد مقبوض الید و مسلوب الاختیار بودند و تصمیمات جایی دیگر گرفته می شد.

البته آن چه گفته شد نه این که کارنامه طاهایی خالی از اشکال و ایراد است و باید به بیستمین استاندار مازندران، نمره 20 داد.هم چنین روح این نوشتار بر آن نیست که بگوید قوی تر و عملگراتر و باتجربه تر از طاهایی نداریم و قحط الرجال است.

نیت آن بود که بگوییم با حرف و حدیث های که وجود دارد و بازخوانی گزینه های محتمل کنونی،سیدعلی اکبر طاهایی هم چنان یک سروگردن بالاتر از بقیه است.

او خود چند روز پیش به سابقه چندساله خود در وزارت کشور اشاره کرد و گفت:«به لحاظ سابقه به من شیخ استانداران لقب داده اند.»

طاهایی با ازخود گذشتگی،از سیستم وزارت کشور حقوق دریافت نمی کند و در جایی هم بی علاقگی اش را به پست و منصب بیان داشت و گفته بود:«مسئولیت از خرده علف در دهان یک ملخ بی ارزش تر است.»

در پایان تکرار می کنم که طاهایی چهره ای معتدل است و در ظرف اعتدال دولت یازدهم نیز می گنجد.او چند روز پس از پیروزی روحانی-دلسوزانه-گفته بود:«عده‌ای دارند روحانی را هل می‌دهند که درباره گشت ارشاد و این مسائل اظهار نظر کند، نباید دکتر روحانی را دچار چالش کرد، او باید در ساماندهی سیاست خارجی، مسئله اشتغال، سرمایه‌گذاری و ساماندهی اقتصاد متمرکز شود، در محیط آرام می‌توان کار کرد.»

این جمله هم نقطه نظر استاندار کنونی مازندران-سید خندان،علی اکبرطاهایی- است که شاید تا چندی دیگر در این پست نباشد:«من با همه گروه‌ها ارتباط دارم، به آرامش استان کمک کنید، لگد زدن کار بدی است، باید لگد بزنی یا ببوسی؟»